زبانحال امام موسی کاظم علیهالسلام
بـیـهـوده قـفـس را مگـشائید پری نیست جز مُشتِ پری گوشۀ زندان اثری نیست در دل اثـر از شـادی و امّـیـد مـجـویـید از شاخـۀ بشکـسته امـیـد ثـمری نیست گـفـتـم به صبـا دردِ دل خـویـش بگـویـم امّا به سـیه چـال، صبا را گـذری نیست گیرم که صبـا را گـذر افتاد ، چه گویم؟ دیگر ز من و دردِ دل من خبـری نیست امّـیـد رهایی چو از این بند محـال است ناچار بجـز مـرگ، نجاتِ دگـری نیست ای مـرگ کـجـایی که به دیـدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست تا بـال و پـری بود قـفـس را نـگـشودند امـروز گـشودند قفس را که پری نیست |